Wednesday, February 21, 2007

بدون کلام

منو ببخش واسه همه چی شاید همیشه
من به پوچی مطلق رسیدم و وقت مردنمه آره خودکشی
چه زود تموم شد
چه آروم و بی سر و صدا
نمی دونم کی شروع شد
اصلا" از کجا شروع شد
یه هو چی شد
گیج شدم
نمی دونم اصلا" این مدت حس شد
باور شد
به دل نشست
یه هو خود به خود یه داستانی شروع شد
یه داستان پاییزی
انگار یه مدتی هم بود
اما .... اما فکرکنم اصلا" هیچی نبود
نمی دونم
شایدم تموم شده آره
ای وای
چی شد یه هو
آخ .... آخ
گیر پاچ کردم
من خسته ام
شاید خوابم میاد
چمیدونم شاید داشتم خواب می دیدم
نه .... فکر نکنم .... آره گمان می کنم داشتم یه رویای دیگه رو شروع می کردم
اما هنوز تموم نشده
نکنه یکی صدام کرده آره
کی بود رویای منو خراب کرد هان
ای وای نکنه خرافاتی شدم
ای وای من دیوونه شدم خدا
نه بابا
بازم دارم با احساسات یکی دیگه بازی می کنم
من مجنونم جنون دارم هم خود آزاری رو دوست دارم هم دیگر آزاری رو
هم مازوخیسم دارم هم مالیخولیا
آره به خدا من روانیم
بودم
چی به سره این همه دخترای زیبا تو رویاهای من میاد هان
یکی بهم بگه
اصلا" هیچکدومشون واقعیت داشتن یا نه
ای وای من چم شده
خاک تو سرم حالا مردم چی می گن
اونا رو ولشون کن اونا هم همه دیوونه هستن مگه نه
فکر کنم این یکی فرق می کرد
حالا چی میشه
اون رفت
....
دوست دارم
همیشه
فراموشت نمی کنم
هرگز

Sunday, February 18, 2007

هبوط در کویر

وقتی سخته که
طرف تو رو خر فرض می کنه و به روت هم نمی یاره
و سخت تر وقتیه که
تو نمی تونی طرف رو خر فرض کنی و اون هم به روت نمی یاره
.... اینجاست که دیگه

Tuesday, February 06, 2007

آزادی نسل صبور و سوخته

به کجا چنین شتابان گون از نسیم پرسید
دل من گرفته زین جا هوس سفر نداری زغبار این بیابان
همه آرزویم اما چه کنم که بسته پایم
به کجا چنین شتابان
به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم
سفرت به خیر اما تو و دوستی خدا را
چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران
برسان سلام ما را
....
می خوام همیشه یادم بمونه
که کی بودم و چی شدم و کجا میرم
ما که رفتیم
ولی یه نصیحت به عنوان حرف آخر
غرور توی اوج همچین به زمین می زنتت که دیگه هیچ وقت نمی تونی بلند شی
....