Saturday, March 03, 2007

هر چی دوست داری اسمشو بزار

هر چی می گم این زندگی نکبتی ما ارزش دلسوزی نداره می گید نه
امروز از اون بالای بالای خوابگاه ارم تا اون پایین پایین پیاده تنها اومدم
این بار واسه یه بار تو زندگیم خوب فکر کردم
باید خیلی فکر می کردم
یه آدم که 24 سال از زندگیش بیهوده گذشته و بیکار و بی عار داره می گرده
یه آدم بی سواد و کار ندون که به درد هیچی نمی خوره
نه درس نه زبان نه نرم افزار و کامپیوتر نه کار و نه هیچی
نمی دونم دلم به چی خوشه و تا حالا دنبال چی بودم
زندگی و عمرم تباه شده
تا الان نه لذت مادی بردم نه معنوی و نه فهمیدم زندگی چیه
خیلی خراب کردم
تا حالا همشو باختم
به درد مسافر کشی هم نمی خورم
یه عمر شاید می خواستم بگردم دنبال یه پشتوانه یه تکیه گاه یه ساپورتر دنبال پول و قدرت و زیبایی دنبال لذتهای مادی و معنوی
فکر رسیدن بدتر از رسیدن هست
می خوام از اول شروع کنم از بی نهایت زیر صفر برسم به مثبت بی نهایت
همش حرف نه عمل
می خوام یاد بگیرم
....

1 Comments:

Blogger sohrab ghavami said...

تا حالا 25 سال از زندگیمو باختم
باید از نو شروع کنم

10:44 AM  

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home