Monday, June 05, 2006

فصل پاییزی

دلم از همه چیز و همه کس سر رفته
دلم گرفته آسمون
نمی تونم گریه کنم
شکنجه می شم از خودم
نمی تونم شکوه کنم
انگاری کوه غصه ها
رو سینه من اومده
آخ داره باورم می شه
خنده به من نیو مده
آنهای که می گریند یک غم دارند و آنهایی که می خندند هزار و یک غم
وبلاگ نوشتن مال آدم بی درده
آی شما ها تا حالا سر زدید به محله های فقیر نشین شهرتون
آی آدما چند بار رفتید به شهر زیبای شهرتون
برای یه بار هم که شده تو خیا بونا گذری وار دور و برتون رو نگاه کردید
تا آدمای بدبخت و بیچاره رو ببینید
من و شما هم که اینقدر هارت و پورت می کنیم و ادعای خراباتی داریم
شکممون سیره
یکی عین ما با دیدن اونا جز ناراحت شدن و جو گیر شدن کار دیگه ای بلد نیست
چقدر دلم گرفته
خودمونیم ما هم کلی درد داریما
.... کی خبر داره

3 Comments:

Blogger sohrab ghavami said...

خیلی خسته ام
حوصله هیچی و هیچکس رو ندارم

7:17 PM  
Anonymous Anonymous said...

سلام.اول ممنون که چند بار بم سر زدی و همپیاله ی لحظات دلتنگیم شدی..خواستم بگم مست رفت.لطف کن لینکش رو بردار.بازم ممنون..کمتر کامنت میزارم ولی بت سر میزنم..دیدم نوشتی اصلا حوصله نداری ولی فکر کردم بهتره که بگم..تا بعد.

12:37 AM  
Anonymous Anonymous said...

اخه چقدر بی حوصلگی هات رو واسه مردم میاری
یه بارم درباره خوشیت بگو
-------------------
همه واسه همنوع دل میسوزونند و سعی میکنن کاری کنن از سعدی 800 سال پیش گرفته تا اینایی که الکی به قول شما هارت و پورت میکنن

12:21 PM  

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home