عشق بازی
پس از نام والای پروردگار یکتا نام یکتای رویاهایم را صدا می زنم
و از او عشق را طلب می کنم
دوستت دارم
عاشقانه
و این احساس رو با تمام وجود فریاد می زنم
نمی خواهم باور کنی
تنها می خواهم به نظاره بنشینی
این نوشته را به خاطر صدای عشق آفرینت به خاطر امواج بی کران دلت و به خاطر اقیانوس پر تلاطم قلبت می نویسم
و تنها برای تو
آری دوستت دارم
می نویسمت می ناممت می دارمت می خواهمت می بویمت می بوسمت می پویمت می فشارمت می نوازمت می بوسمت می ستایمت می پرستمت
با تو تو را به نظاره می نشینم و بی تو تو را به وصف می گویم
با تو در بلندای عرش فریاد می زنم و خدا را به پرستش می نشینم و بی تو تو را بر فراز آسمان اشک می ریزم و باران را به شکوه در می آورم
از خود با خاک سخن می گویم و از تو با دریا
در تنهاییه خویش با تنها ترین تنهایم گام بر ابر می گذارم و آنچنان می دوم تا بر سبکبالیه خود یقین پیدا کنم
اشکهای خود را در زیر باران پنهان می کنم تا خنده هایت را از یاد نبرم
از تو عشق را طلب می کنم
می خواهم تو را به آغوش بکشم
و تو را با همه تار و پود تنم و با همه توانم در آغوش فشار دهم و گرمای وجودت را از صمیم قلب لمس کنم
می خواهم با همه غرورم ببویمت
و با همه رازم سرم را بر روی شانه هایت بگذارم
و همه دلتنگی هایم را با اشکان چشم برایت باز گو کنم
می خواهم صورت بی شرمم را در میان گردنت نهم
و با همه احساسم ببوسمت
می خواهم با صورت انگشتانم صورت و لبان زیبای تو را نوازش دهم
و با زبان عرقین لبهایت را خیس کنم
می خواهم با پشت انگشتانم تنت را ناز بکشم
و نفسهای تو را به شماره در آورم
می خواهم پنجه های هرزه ام را روی برجستگی های تنت نهم
و قلبت را به سخره در آورم
می خواهم دستان پست خود را در میان اندام به هم چسبیده ات گذارم
و اندام تو را به لرزه در آورم
.... می خواهم
عاشقانه
و این احساس رو با تمام وجود فریاد می زنم
نمی خواهم باور کنی
تنها می خواهم به نظاره بنشینی
این نوشته را به خاطر صدای عشق آفرینت به خاطر امواج بی کران دلت و به خاطر اقیانوس پر تلاطم قلبت می نویسم
و تنها برای تو
آری دوستت دارم
می نویسمت می ناممت می دارمت می خواهمت می بویمت می بوسمت می پویمت می فشارمت می نوازمت می بوسمت می ستایمت می پرستمت
با تو تو را به نظاره می نشینم و بی تو تو را به وصف می گویم
با تو در بلندای عرش فریاد می زنم و خدا را به پرستش می نشینم و بی تو تو را بر فراز آسمان اشک می ریزم و باران را به شکوه در می آورم
از خود با خاک سخن می گویم و از تو با دریا
در تنهاییه خویش با تنها ترین تنهایم گام بر ابر می گذارم و آنچنان می دوم تا بر سبکبالیه خود یقین پیدا کنم
اشکهای خود را در زیر باران پنهان می کنم تا خنده هایت را از یاد نبرم
از تو عشق را طلب می کنم
می خواهم تو را به آغوش بکشم
و تو را با همه تار و پود تنم و با همه توانم در آغوش فشار دهم و گرمای وجودت را از صمیم قلب لمس کنم
می خواهم با همه غرورم ببویمت
و با همه رازم سرم را بر روی شانه هایت بگذارم
و همه دلتنگی هایم را با اشکان چشم برایت باز گو کنم
می خواهم صورت بی شرمم را در میان گردنت نهم
و با همه احساسم ببوسمت
می خواهم با صورت انگشتانم صورت و لبان زیبای تو را نوازش دهم
و با زبان عرقین لبهایت را خیس کنم
می خواهم با پشت انگشتانم تنت را ناز بکشم
و نفسهای تو را به شماره در آورم
می خواهم پنجه های هرزه ام را روی برجستگی های تنت نهم
و قلبت را به سخره در آورم
می خواهم دستان پست خود را در میان اندام به هم چسبیده ات گذارم
و اندام تو را به لرزه در آورم
.... می خواهم
10 Comments:
واسه تو
فقط تو
آره
عشق مقدسه و عشق بازی نهایت عشق
همین
.........
..............
..................
!!!!!!همین
!!!!!!همین
!!!!!!همین
hich nemigam
inghadr ziba bood ke tarjih midaham sookoot konam
sookooti por mana
...........
....
avalan oom yani masalan nafas keshidam.
dovoman vaghti to balkon neshastam ye varagh kaghaz jolom bood har chi mididam va ehsasam migoft mineveshtam.
sevoman lazemn nist araghin va sharmande shin man chon az neveshtehtoon kheili khosham miad hamisheh sar mizanam.
felan bye
! خدایا
... از تو می خواهم که هرگز نخواهم
! آه
می بینم که این تنها کاریست که بر تو
. سخت دشوار می آید ؛ زیرا هنوز می خواهم
. فوق العاده نوشتی
( آرام باشی )
kheili ghashang bood ...vaghan aliiiiiiiiiiiiiiie
Love one another,but not make a bond of love.
let there be a moving sea between the shoulders of your souls...
سلام. نماز و روزه ها قبول. عيدت هم مبارک...
mikhaham barayat bemiram
mikhaham barayat bemiram
mikhaham barayat bemiram
dar chashmanat minegaram va minegaram va minegaram va ba khod dar shegeftam ke dele adami magar cheghadr ta koja estedade dost dashtan darad
negar
to ro khoda be del nagiriya vali be nazaret tikehaye akharesh ye joraiii che jori begam jash nabod inja benevisish ya hata jash nabod vase manam begish age rastesho bekhay man ziyad tikehaye akharesho nemikhonam (harfe delam bod bayad behet migoftam)
vali kheyli kheyli khoshgel neveshtish
negar
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home