دل
روزهاست که دل من خون است
روزهاست که دل من
از پی ناز شقایق
از کوچه ای به کوجه ای روان است
تا شاید گمشده اش را بیابد
....
دلم از همه گرفته و به درد اومده
از خانواده از رفیق از آشنا و نا آشنا و از همه و همه
خدایا هیچکی با آدم رو راست نیست
همه خرده شیشه دارن
آخه چه لزومی داره آدما به هم دروغ بگن
کاش می شد برم یه جایی که هیچکی نباشه فقط خودم باشم و خودم
بازم کاش
....
به هیچکی هیچ ربطی نداره که من چه جوریم و چه کار می کنم
<< Home