Sunday, May 07, 2006

عشق

آدمی عین رودخونست هر چی عمیق تر باشه آروم تره
آدمی عین کوزه ست تا وقتی خالیه سر و صدا زیاد داره
همه مردم درد دارند
همه مینالند
هیچکی از دل هیچکی خبر نداره
یارو راست می گفت
میگفت
من هم به این دنیا اعتقاد دارم هم به اون دنیا
پس می خوام تو هر دو تاش خوب باشم
هوای عشق تازه نیست به خدا راست می گم
عاشق قدیمی پیره باور کنید
من عاشقشم هنوز هم
دوسش دارم هنوز هم
اما هر چی اصرار کردم فایده نداشت جوابش نه بود
سجاده ام کجاست
می خواهم از همیشه این اضطراب بر خیزم
این دل گرفتگی مدام شاید تاثیر سایه من است که این سان گستاخ و سنگوار
بین خدا و دلم ایستاده ام
آخه خدا چرا اینجوریه چرا من اینجوریم چرا اون.... آخه چرا
دیگه امیدی نمونده نمی دونم امشب رو چه جوری صبح کنم
....

4 Comments:

Blogger sohrab ghavami said...

من هیچی نیستم

12:30 AM  
Blogger بید مجنون said...

اولا هیچ کس هیچی نیست
دوماشب رو صبح کردن که کاری نداره کافیه سرت رو بذاری رو بالش و بخوابی اونوقت نمیفهمی کی صبح شده

9:03 AM  
Anonymous Anonymous said...

I love your website. It has a lot of great pictures and is very informative.
»

12:46 PM  
Anonymous Anonymous said...

Nice! Where you get this guestbook? I want the same script.. Awesome content. thankyou.
»

6:50 PM  

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home