شیرین
چشمان به راه مانده مادرم مانند بارانی سیاه می بارید
شاید می دانست که نگاهش دیگر فروغی برای روشن کردن زندگیم ندارد
شاید می دانست که پناهگاه رویاهایم همه و همه به ویرانه هایی مبدل گشته
و دیگر مروارید چشمانش نمی تواند زینت بخش ویرانه های آرزوهایم باشد
و او در آن کنار زیر درخت بید با لبخندی وحشت زده و چشمانی بی سو چشم دوخته بود به بدن خسته آرمان هایم
و من دیدم فرو ریختن تک ستاره های چشمانش در عمق سیاهی که برای من به ابتذال کشیده شده بود
شاید می دانست که نگاهش دیگر فروغی برای روشن کردن زندگیم ندارد
شاید می دانست که پناهگاه رویاهایم همه و همه به ویرانه هایی مبدل گشته
و دیگر مروارید چشمانش نمی تواند زینت بخش ویرانه های آرزوهایم باشد
و او در آن کنار زیر درخت بید با لبخندی وحشت زده و چشمانی بی سو چشم دوخته بود به بدن خسته آرمان هایم
و من دیدم فرو ریختن تک ستاره های چشمانش در عمق سیاهی که برای من به ابتذال کشیده شده بود
....
انسان سه راه دارد
راه اول از اندیشه می گذرد که این والاترین راه است
راه دوم از تقلید می گذرد که این آسان ترین راه است
راه سوم از تجربه می گذرد که این تلخ ترین راه است
مهمترین مسئله و تصمیم زندگی انسان زمانیست که
چیزی را از همه مهم تر بداند
و زندگی هر کسی زمانی آغاز می شود
که جهات زندگی خود را تعیین می کند
راه اول از اندیشه می گذرد که این والاترین راه است
راه دوم از تقلید می گذرد که این آسان ترین راه است
راه سوم از تجربه می گذرد که این تلخ ترین راه است
مهمترین مسئله و تصمیم زندگی انسان زمانیست که
چیزی را از همه مهم تر بداند
و زندگی هر کسی زمانی آغاز می شود
که جهات زندگی خود را تعیین می کند
15 Comments:
اندیشه
تصمیم
ابتذال
مادر
....
سلام
ما اومدیم
مادر
.
اشک چشمهایش هیچ گاه کهنه نمی شود
نمی دونم اما هر وقت تا ته نا امیدی رفتم
هر وقت حس کردم دیگه آخر خطه
اشکهای مامانم نجاتم داده
واسه من همیشه تازه هست
.
اون سه راه جالب بود
.
جهات زندگی من اینه: عشق
خدا
زندگی
همیاری
.
همش یکی شد نه؟
.
به روزم
خوشحال میشم بیاین
موفق باشین
یاحق
mamnoonam doostam ke gozashti.
kheili khoshhal shodam
mesle hamisheh mamnoon
rasti dar morede oni ke azat porsidam yevaght shoma ehsase kambood nemikoni inghadr kam tavaghoyeee :D
هوالمحبوب
ممنون که سر زدین
و من دیدم فرو ریختن تک ستاره های چشمانش در عمق سیاهی که برای من به ابتذال کشیده شده بود
..........
چهارشنبه میام
خوش باشی و شادشاد
نگار
................................. با لبخندی وحشت زده و چشمانی بی سو چشم دوخته بود به بدن خسته آرمان هایم
و من دیدم
.........
فک کنم هر بار که متنتو بخونمو بخوام کامنت بذارم دلم طاقت نیاره و از تبکه های خودش واسه خودش کامنت بذارم
........
شایدم یه چی واسش پیدا کردم
بازم میام
واسه یه پستم هنوز نظر ندادیا
حتی اگه آهنگشو دانلود نکردی نظرتو بده
خب
شنبه میام
فعلا
خوش باشی و شاد شاد
نگار
هوالمحبوب
بروزم
تازه امروز، اولين روز از باقيمانده ی عمر من است
دیگر حتی فرصت دروغ هم برایم باقی نمانده است
وگرنه چشمانم را می بستم
و به آوازی گوش میدادم که در آن دلی می خواند
من تو را
او را
کسی را دوست می دارم
..............
اینو از وبلاگ مشق عشق خوندم
خیلی خوشم اومده
من تو را دوست میدارم (اسم وبلاگم )
نمی خوای پست جدید بذاری
میخوام برما
اون موقع دیگه نگار نداری واست کامنت بذاره ها گفته باشم
منتظرم
خوش باشی وشادشاد
نگار
باز هم سلام
فکر کردم به روزید
مهم نیست ما که همیشه مزاحم میشیم
اومدم دعوتتون کنم بیاین
یه آپ دیگه
خوشحال میشم تشریف بیارین
.
موفق باشید
یاحق
.
.
زندگی را از برای تو
و تو را چون زندگی بخشی
دوست دارم
باز هم سلام
فکر کردم به روزید
مهم نیست ما که همیشه مزاحم میشیم
اومدم دعوتتون کنم بیاین
یه آپ دیگه
خوشحال میشم تشریف بیارین
.
موفق باشید
یاحق
.
.
زندگی را از برای تو
و تو را چون زندگی بخشی
دوست دارم
--az kodum rah beram behtare?
-- az in rah beri ye khari hast lagad mizane az un rah beri ye sagi hast gaz migire...
-- jedi? pas khube bargardam
-- fekre khubie! baladi ba khers bejangi?
rah ha bishtar az darehaa migzaran...unjaii ke kuhhaa daran be ham mipeyvandan...ya az damaneha...yejuraii noghte zaf ha...rah ha kam pish miad az gholleha begzaran...
goft mara dolate no rah maro ranje masho
zanke man az lotf o karam suye to ayande shodam...
filme mokaab o didin? akharesh mifahman ke age tu hamun khune avali munde budan nejat peyda karde budan?
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home