خدا می آید
وظیفه خورشید روشنایی و گرما دادنه
وظیفه من چیه
....
آفتاب هم طلوع داره و هم غروبمن چی
....
posted by sohrab ghavami at
7:39 AM
پله پله تا ملاقات خدا
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش ... ... کی روی ره ز که پرسی چه کنی چون باشی
Thursday, August 10, 2006
آفتاب هم طلوع داره و هم غروبمن چی
....
Previous Posts
- دیوانه ای از قفس پرید
- پدر
- پروانه ای در باد
- به کسی ربطی نداره
- آخر بازی
- سگ کشی
- نفس عمیق
- پرواز یک پروانه
- این زن حرف نمی زند
- آخرین صحنه
About Me
- Name: sohrab ghavami
- Location: shiraz, Iran
خنک آن قمار بازی که بباخت هر چه بودش ... ... بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر
Subscribe to
Posts [Atom]
6 Comments:
باید خیلی فکر کنم
باید یه کنج عزلت پیدا کنم و اونجا حسابی با خودم خلوت کنم
شاید با خدا
خورشید هرگز غروب نمیکند. ما قدرت دیدنش را نداریم...
بنشين ، كنار صبح
آرام
يك لحظه، كمتر از يك ثانيه
به آسمان نگاه كن
و در ژرفاي خيال
هر چه بدي بود ، تقصير شب
تو به صبح بيانديش ، و زماني كه براي توست ، تنها براي تو
و در اختيار آرزوهاي قشنگ تو
اين چنين است ، زيارت تبسم خداوند
عشق نمناكي خواستني لحظه هاي سبز بهار است
و ديدن چهره خدا ، بي شكل
در ميان جوانه ها ،
عطر خدا ، همراه عطر خاك باران خورده
من به فردا رسيدم
.
.
.
.
وظيفه ي تو سر زدن به من و غلط املايي گرفتنه
هركس خودش مشخص كننده ي وظيفه اشه يه كم فكر كني مي فهمي وظيفه ات چيه؟
به قول يه كي از بچه ها اصلاحيه
وظيفه اش
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home